به گزارش خبرگزاری حوزه، صدو سی و هشت سال پیش در چنین روزی سید جمالالدّین اسدآبادی از نوادگان امام سجاد (علیهالسّلام) از عالمان روشنفکر و مجتهد قرن چهاردهم هجری قمری از ایران به دستور ناصرالدین شاه قاجار اخراج و تبعید شد.
وی برای تقریب مذاهب اسلامی، وحدت اسلامی و مبارزه با استعمار غرب کوشید و در این راه، فعالیت گسترده و گوناگونی را مانند انتشار روزنامه، برگزاری نشستهای علمی، نوشتن مقالات و انجام سخنرانیهای ادبی و سیاسی، از خود بهجای نهاد و برای تحقق این اهداف، سفرهای پی در پی به کشورهای اسلامی و اروپایی داشت.سیدجمالالدین، از اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماریهای اجتماعی جوامع مسلمان و ضعفهای موجود در آن هشدار داد، و در مقابل قدرتهای غربی اسلامگرائی را تبلیغ نمود. تأثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً افغانستان، ایران و مصر شایان توجه است.
سید جمال الدین پس از طی تحصیلات مقدماتی، مسافرتی به هند داشت که منجر به تغییر زندگی وی و پیریزی شخصیت جدیدی شد. وی با مسافرت به هند با مشکلات مسلمانان تا حدودی آشنا شد و راه پیشرفت مسلمانان را وحدت و فرار از استعمار دانست. به همین دلیل مسافرت به کشورهای مختلف اسلامی و اروپایی را شروع کرد. مدت اقامت سید جمال در کشورهای مختلف معمولا کوتاه بود و پس از مدتی به کشوری دیگر مسافرت میکرد و به ترویج عقاید خود میپرداخت.
شخصیت عجیب سید جمال
سیدجمال در زمانهای پر چالش و زمینهای پر تنش میزیست. «ایران» زخم استعمار روس و انگلیس را بر تن رنجور از استبداد قاجار تحمل میکرد. زخمهایی که با عقب ماندگی و رکود در عرصه اندیشه و اقتصاد تکمیل شده بود. امپراتوری عثمانی راه زوال در پیش گرفته بود و هندوستان نیز در چنبره استعمار انگلستان گرفتار آمده بود.
سیدجمال در زمانهای پر چالش و زمینهای پر تنش میزیست. «ایران» زخم استعمار روس و انگلیس را بر تن رنجور از استبداد قاجار تحمل میکرد. زخمهایی که با عقب ماندگی و رکود در عرصه اندیشه و اقتصاد تکمیل شده بود. امپراتوری عثمانی راه زوال در پیش گرفته بود و هندوستان نیز در چنبره استعمار انگلستان گرفتار آمده بود.
ابهام در ملیت و مذهب سیدجمال از عواملی است که بر ابهامات شخصیت و افکارش میافزاید و افق زیست سیاسی او را مهآلود میسازد.
از سوی دیگر، تنوع ابزارهایی که سیدجمال برای پیشبرد افکار خود از آن بهره برده است قابل توجه است: «بیان و قلم، خطابه و کتاب، تأسیس نهادهای مردمی و بنیادهای نیکوکاری، انتشار مجله و روزنامه، نوشتن مقالات علمی و سیاسی، مصاحبههای گوناگون با مطبوعات بلاد اسلامی و کشورهای غربی، مکاتبه یا ملاقات و گفتگو با رجال سیاسی و شخصیتها و مراجع مذهبی و حتی تأسیس سازمانهای سیاسی مانند «حزب الوطنی» در مصر و «جمعیه العروه الوثقی» که نشریههایی به همین نام ارگان آن بود» این «چندگانگی شیوه مبارزه» اگرچه از سوی برخی حامیان فکری سیدجمال به مثابه یک نقطه قوت معرفی میشود امّا در عین حال مانع از تمرکز بر یک یا دو شیوه روشنگری نیز شد.
در نتیجه تعمیق و اثرگذاری او را چه در بعد نظری و چه در ساحت عملی کاهش داد. همچنین نگاهی به سیاهه سفرهای پرتعداد و سیرآفاق و انفس سید جمال نشان میدهد که بخش عمدهای از انرژی او در همین راه صرف شد( اسدآباد، قزوین، تهران، عراق(کربلا و نجف)، هندوستان، افغانستان، مکه، اسلامبول، مصر، هند، فرانسه، ایران، انگلیس، ایتالیا، روسیه ایران و ترکیه!). به ویژه این که مخاطبان او در این سفرها نه توده مردم که حاکمان و پادشاهان و درمرحله بعد نخبگان مذهبی و سیاسی بودند. در نتیجه با وجود الهام بخشی برای برخی مبارزان پس از خود، نتوانست در جان و جهان عامه مردم مسلمان نفوذ کند.
ماجرای تبعید
سید توسط اعتمادالسلطنه و حاج سیاح محلاتی از طرف ناصرالدین شاه به تهران دعوت شد. تلگرافها پی در پی رسید و محافل برای حضورش در تهران آماده گردید.
از اینرو سید، از سفر به جزیرة العرب منصرف و به قصد تهران عازم شیراز شد و در روز ۲۳ ربیع الاول ۱۳۰۴ ق وارد پایتخت شد و در منزل حاج امین الضرب برای خود مسکن گزید، ولی دیری نپایید که مورد ترس و وحشت و کینه شاه و اطرافیان قرار گرفت. شاه بهطور محرمانه از حاجی امین الضرب خواست تا عذر مهمان خود را بخواهد! از طرفی سید نیز که بنا به درخواست سیاستمدار و روزنامهنگار روسی (کاتکوف) به مسکو دعوت شده بود، در نهم شعبان ۱۳۰۴ ق به آن کشور هجرت کرد. وی در آنجا دو سال اقامت گزید و با رجال سیاسی، نظامی و مذهبی روسیه دیدار و مذاکره نمود. یک روز تزار روسیه از وی خواست تا «شیخ الاسلامیِ» مسلمانان آن کشور را بهعهده گیرد ولی سید در جواب گفت: من خود را مدافع منافع تمام مسلمانان جهان میدانم. علاوه بر آن سید از تیرگی میان دولت روس و انگلیس استفاده مناسب کرد و افشاگریهای وسیعی را بر ضد دولت بریتانیا در نشریات روسیه انجام داد که تا آن روز نظیر نداشت.
ناصرالدین شاه که برای شرکت در جشن جمهوریت پاریس عازم اروپا بود راهش از طریقِ روسیه افتاد. وی در این کشور پهناور، سید را چون یاقوت درخشان یافت. سپس در اروپا نیز به هرجا قدم گذاشت، آثار و شهرت سید را در آنجا به روشنی مشاهده کرد. لذا از کار قبلی خود پشیمان شد و در دیداری که با سید در مونیخ داشت سعی کرد گذشتهها را جبران سازد و او را برای آمدن به ایران و اصلاح وضع سیاسی و اقتصادی کشور تشویق نماید.
سید این تقاضا را به خاطر دفاع از وطن و مصلحت مردم پذیرفت. نخست در محرم ۱۳۰۷ ق. وارد مذاکره با رجال سیاسی روسیه شد و آنها را راضی کرد تا از امتیازاتی که در آن زمان میخواستند از ایران بگیرند، دست بردارند. سپس در هفتم ربیع الثانی همان سال به ایران بازگشت تا کار اصلاحات را بهطور جدی آغاز کند.
ولی در اثر توطئههای پشت پرده استعمار پیر (انگلستان)، زمینه بدبینی درباریان و شاه فراهم شد. هنوز شش ماه از حضور سید در تهران نگذشته بود که ناگهان نامه شاه در منزلِ حاجی امین الضرب بهدست وی رسید. وقتی سید جمالالدین از حکم اخراج خود آگاه گردید بهعنوان اعتراض به شهر ری (حرم حضرت عبدالعظیم حسنی) عزیمت کرد و در آنجا اعلان تحصن نمود و با سخنرانیهای پر شور، حرم را به دژی استوار مبدّل ساخت. چندی بعد فشار سفارت بریتانیا فزونی یافت و ناصرالدین شاه حکم توقیف و اخراج وی را صادر کرد.
«محمّد اقبال لاهوری» شاعر درد آشنای شبه قاره نیز از علاقه مندان سیّدجمال محسوب میشد که به شدت از اندیشههای او به ویژه در موضوع «اتحاد اسلامی» تاثیر پذیرفته بود. او سیدجمال را عامل اتصال میان گذشته و آینده جهان اسلام معرفی کرد که مسلمانان میتوانند در مرور دستگاه اسلام بدون انتزاع از گذشته به آراء او رجوع کنند.
«شیخ محمد عبده» شاگرد و همراه همیشگی سیدجمال در مصر و فرانسه نیز او را «مردی بینا به اوضاع دین و کشور، آشنا به اوضاع و احوال ملتها و دارای معلوماتی وسیع و دلی لبریز از معارف میدانست».
مرحوم استاد سیدهادی خسروشاهی نیز حدود نیم قرن به شکلی تخصصی به نشر و بررسی آثار سید جمال پرداخته و با تکیه بر همین آثار همواره از او در برابر اتهامات و انتقادات دفاع می نمود...
منابع:
ویکی شیعه
پژوهشکده تاریخ معاصر
ویکی فقه
پرتال جامع علوم انسانی










نظر شما